زمان جنگ هواپیماهای عراقی در یک فرششویی درخیابان خاوران بمب انداخته بودند و بمبها عمل نکرده بود. رفتیم بمبها را در آوردیم. شش عدد بمب بود! همه چیز درست بود ولی خرج کمکی آن را نزده بودند!
عمل نکردن این بمبها طبیعی نبود. ذهنم درگیر بود. در راه برگشت به تهران توی همین فکرها بودم. رفتم دفتر ستاری "فرمانده نیروی هوایی ارتش" به ستاری گفتم یک اتفاقی افتاده که خیلی عجیبه. هشت تا بمب بوده که دوتاش عمل کرده. من الان شش ست فیوز دارم. تفسیر دقیقش اینه که این پینها رو نکشیدن و روشون مونده!
قرار بود قضیه بین ما بمونه. تا یک مدت طولانی بمبها اینطوری بودند. افتادیم دنبال اینکه این هواپیماها از کجا میآیند. فهمیدیم که این هواپیماها از پایگاه شعیبیه عراق بلند میشوند. به این نتیجه رسیدیم که یک گروه بزرگ در این پایگاه کاری میکنند که این بمبها عمل نکند. در یک فاصله سی تا چهل روز این اتفاق در جاهای مختلف کشور تکرار شد.
تا اینکه در یکی از سخنرانیهای رسمی، یکی از مسئولان رده بالای کشور قضیه را اعلام کرد. گفت "اسلام اینقدر نفوذ کرده که ما توی پایگاههای هوایی عراق فلان میکنیم، بهمان میکنیم. کاری میکنیم که بمبهایشان عمل نمیکند!"
از آن به بعد این اتفاق عمل نکردن، نیفتاد. دیگر پین بمبها رویشان نبود. سه چهار ماه بعد، پالایشگاه اصفهان را بمباران کردند. بچههای ما هم یک میراژ اف1 عراقی را زدند. دیدم خلبانش هم با صندلی اِجکت کرده. "به بیرون پریده"
هواپیما از شعیبیه آمده بود. کنجکاو شدم بروم و آن خلبان عراقی را ببینم. به مترجم گیر دادم ماجرای بمبهای عمل نکرده را بپرسد. خلبان گفت من نمیدانم چه شده اما چند وقت پیش، صدام یک گروه خیلی زیادی حدود70 نفر از پرسنل و کارکنان و تعدادی خلبان را توی پایگاه ما اعدام کرد به جرم خیانت و توطئه علیه صدام!
مدتی بعد یک روز ستاری را در پایگاه خودمان دیدم و گفتم مگر قرار نبود آن موضوع بین خودمان بماند؟ ستاری گفت من توی شورای امنیت ملی این موضوع را مطرح کردم. آنوقت آقایان این خبر فوق سری را آوردند توی سخنرانی جلوی همه مردم گفتند! و آنها هم لو رفتند!
.
منبع:
برگرفته از خاطرات جواد شریفیراد، معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش در زمان جنگ، که توسط مرتضی قاضی در کتابی با نام "حرفهای" جمعآوری و چاپ شده است.
صفحه اینستاگرام تاریخ و داستان
sahandiranmehr
یوزپلنگ فقط حیوان نیست، شعور توسعه است
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)
روز نهم شهریور «روز ملی یوزپلنگ» است. چرا باید وسط این همه مشکل ارز، تورم، فساد و اختلاس به یوزپلنگ اهمیت داد؟ من قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهم، بگذارید تا داستان غمانگیز «روز ملی یوزپلنگ» را بازگو کنم زیرا به پاسخ سؤال کمک میکند.
یوزپلنگِ مادر در روزِ ۹ اُمِ شهریورماهِ سال ۱۳۷۳ در گرمای تابستان به همراهِ سه تولهاش برای نوشیدنِ آب به نخلستانهای اطرافِ بافق رفت، اما در میانِ تعدادی از مردمِ محلیِ محاصره شد. یوزپلنگ مادر بعد از مقاومت بیفایده، فرار میکند اما سه تولهاش گرفتار میشوند. ... مأمورانِ اداره محیطزیست به محل میرسند اما با لاشهٔ بیجانِ یکی از تولهها مواجه میشوند. دو تولهٔ دیگر همچنان زنده بودند اما فقط یک توله زنده ماند که ماریتا نام گرفت و بعد از مدتی بهبود یافت و تا دی ماه ۱۳۸۲ در پارک پردیسان تهران باقی ماند و در همانجا پس از ۹ سال مُرد. یوزپلنگ مادر، طبق گزارشهای محیطبانانِ بافق، هر روز به نزدیکیِ شهر و نخلستان میآمد تا تولههای خود را جستجو کند اما بعد از یک هفته جستجویِ ناکام، دیگر در محیط دیده نشد. روز 9 شهریور در سال ۱۳۸۶ و با توجه به اینکه یوزپلنگ از مهمترین گونههای جانوریِ درمعرضِ انقراض در ایران است و در ایران نیاز به حفاظت دارد به این نام، نامگذاری شد. (برگرفته از ویکیپدیای فارسی)
حال بازگردیم به این سؤال که «چرا یوزپلنگ مهم است؟» گونار میردال اقتصاددان برنده جایزه نوبل در جایی جملهای با این مضمون گفته است که «رفتار هر جامعه با ناتوانترینها – کودکان و سالمندان - شاخص توسعهیافتگی آن است.» منطق گفته میردال آن است که جامعه وقتی توسعهیافته است که حقوق ضعیفان در آن رعایت شود، حقوق کسانی که قدرت دفاع از خود ندارند. این شامل دفاع در مقابل ظلم و تعدیهای آشکار و پنهان میشود. فرستادن کودکان به مدرسه و نظام تعلیم و تربیتی که در آن خلاقیت و شور کودکی او را ضایع میکنند هم نوعی ظلم و تعدی البته پنهان است که کودک قدرت دفاع در برابر آن ندارد.
محیطزیست – و یوزپلنگ – هم قدرت دفاع از خود ندارد. حفظ یوزپلنگ یعنی رسیدن به جامعهای که در آن برای توسعه هر پروژهای ارزیابی محیطزیستی انجام میشود تا زیستگاه یوزپلنگ بیدفاع تخریب نشود، یعنی موقع ساخت جاده آنرا در زیستگاه حیات وحش نمیسازند یا چنان با ملاحظه محیطزیستی میسازند که یوزها زیر چرخ ماشینها نروند. حفاظت از یوزپلنگ یعنی داشتن چنان نظام آموزش و پرورشی که در آن کودکان در نسلهای متوالی آموزش دیدهاند به محیطزیست احترام بگذارند و با دیدن یوزپلنگی که برای خوردن آب آمده است لذت ببرند نه آنکه دست به چوب و سنگ ببرند.
صیانت از یوزپلنگ یعنی داشتن سیاستمدارانی که اهمیت تنوع زیستی را درک میکنند و حفظ یوزپلنگ و توسعه معدن و صنعت را در تقابل با هم نمیبینند؛ و فکر نمیکنند توسعه مقدم بر محیطزیست است، یعنی سیاستمدارانی که در همان نظام آموزش و پرورش مترقی تربیت شدهاند. حفظ یوزپلنگ یعنی داشتن سیاستگذارانی که نسبت یوزپلنگ و توسعه اکوتوریسم را میفهمند، و میدانند که یوزپلنگ بخشی از اکوسیستم است و مرگ یوزپلنگ نشانهای از زوال اکوسیستم است. حفظ یوزپلنگ یعنی آن نظام توسعهای که بیش از حد بر منابع محیطزیستی فشار نمیآورد.
آیا داشتن آموزش و پرورشی که اهمیت یوزپلنگ را تا این حد به کودکان آموزش دهد، و سیاستمداران را به جایگاه محیطزیست و تنوع زیستی آگاه سازد، و نظام برنامهریزی توسعهای که بتواند تقابل محیطزیست و توسعه را از طریق نظام ارزیابی محیطزیستی باکیفیت رفع کند، شاخص توسعه نیست؟ آیا تلاش برای فراهم کردن مقدمات حفظ یوزپلنگ همان فراهم کردن شرایط توسعهیافتگی نیست؟
اگر کلنگرانه بنگریم، آن سیاستگذاری و حکمرانیای که بتواند یوزپلنگ را حفظ کند، نظام آموزش و پرورش و برنامهریزی توسعه لازم برای توسعه اقتصادی و درمان قیمت ارز و رفع مشکل فساد را هم خواهد داشت. یوزپلنگ فقط یک حیوان نیست، بلکه آینه «شعور توسعه و عقل جمعی» ماست که روی زمین راه میرود. اگر رو به زوال است، زوال عقل جمعی و شعور توسعه خود را در آن ببینیم. هر حیوان و گونه محیطزیستی در هر حال انقراضی نیز از این منظر، نشان انقراض شعور توسعه و کیفیت حکمرانی ماست. وای بر ما اگر یوزپلنگ را جدی نمیگیریم.
(این متن را اگر میپسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.)
حاشیهی جلسه دفاع حسین فریدون به رحاشیهی جلسه دفاع حسین فریدون به رحاشیهی جلسه دفاع حسین فریدون به روایت دبیر سیاسی اتحادیه تحکیم وحدت
پینوشت: جلسه دفاع دکتری حسین فریدون با وجود حضور وی، به علت به حد نصاب نرسیدن اساتید داور تشکیل نشد.
Afsaran_ir
حاشیهی جلسه دفاع حسین فریدون به رحاشیهی جلسه دفاع حسین فریدون به رحاشیهی جلسه دفاع حسین فریدون به روایت دبیر سیاسی اتحادیه تحکیم وحدت
پینوشت: جلسه دفاع دکتری حسین فریدون با وجود حضور وی، به علت به حد نصاب نرسیدن اساتید داور تشکیل نشد.
Afsaran_ir
پیام سرویس جاسوسی انگلیس به #مشایی درباره #اصلاحطلبان
در ادامه جلسه محاکمه «اسفندیار رحیممشایی»، حجتالاسلام قاضی غضنفرآبادی درباره تلاش مشایی برای دیدار با جیسون رضاییان، خودداری از قرائت کیفرخواست، ارتباط با جاسوسان انگلیس و اسراییل، اعلام هویت پانتهآ فیوضی و آزیتا شفازند، واقعیت ارتباط لیلا زند با انگلیس و اینکه چرا سرویس امنیتی انگلیس به شما گفت فرآیند استفاده از بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را تئوریزه کنید، سوال کرد که مشایی از پاسخ به این سوالات خودداری کرد.
گزارهای که قاضی غضنفرآبادی درباره پیغام سرویس امنیتی انگلیس به مشایی پیرامون اصلاحطلبان گفته است، حاوی سؤالات و تأملات فراوانی است:
1_منظور از «بدنه اجتماعی اصلاحطلبان» کدام قشر یا کدام افراد بودهاند؟
2_آیا کسانی از اصلاحطلبان هم در جریان این پیغام بودهاند؟
3_آیا تقلای کسانی در سالهای آخر دولت احمدی نژاد برای ایجاد تنش و «اغتشاش اقتصادی» و تشابه آن مقوله با رفتارهای امروز اصلاحطلبان و تأکید افرادی از آنها به آغاز اغتشاش اقتصادی علیه نظام جمهوری اسلامی؛ ربط و ارتباط کانالیزه خاصی با یکدیگر دارد؟
4_ علت طمع یک سرویس جاسوسی به مشایی و اینکه آنها میدانستند او این توصیه سرّی را انجام خواهد داد چه بوده است و آیا باید پاسخ این مسئله را در گذشته مشایی جستجو کرد؟
5_ این پیغام مسئلهای نبوده است که مشایی به تنهایی بتواند آنرا راهبری کند. مرتبطین مشایی در این قضیه چه کسانی بودهاند و اوامر و نواهی مشایی به آنها چه بوده است؟
6_و از همه مهمتر اینکه مشایی چگونه این وظیفه را انجام میداده یا قرار بر انجام آن داشته است؟!
اینها سؤالاتی تحلیلیست که پاسخ به آنها میتواند تسهیل بیشتری در مسیر پیشرفت انقلاب اسلامی فراهم بیاورد و امنیت بیشتری را برای کشور و در عرصه افکار عمومی ایجاد کند.
گفتنیست، در ایام دولت دهم، «صادق زیباکلام» از فعالان اصلاحطلب طی اظهاراتی عنوان کرده بود که از مشایی بخاطر عدم بکار بردن لفظ فتنه تشکر میکند/ مشرق
Afsaran_ir